دانلود رمان مگه آدم بدا عاشق نمیشن pdf از فیروزه صفایی مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مـگـه آدم بدا عاشق نمـیشن pdf از فیروزه صفایی مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان فیروزه صفایی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/مذهبی/اجتماعی

خلاصه رمان مـگـه آدم بدا عاشق نمـیشن

داستان رمان در مورد پسری به اسمه امـیر هست

پسری که همه چیز داره پولی قـیافه شخصیت

ولی همش چند روز وقت داره جبران کنه جبران همه کـارهایی

که کرده پسری که فاقد چند روز زندسی ….

رمان پیشنهادی:دانلود رمان هوس یک شب فیروزه صفایی

قسمت اول رمان مـگـه آدم بدا عاشق نمـیشن

سردرد عجیبی داشتم چندماهی بود که اینجوری شـده بودم ولی همـیشـه با یه مسکن

خـوب مـیشـدم الان این پنجمـین مسکنیه که مـیخـورم و فایـده نداشت از درد دادم هوا رفت و هرچی

رو مـیز بود پرت کردم منشیم پریـد داخل چیزی شـده اقای راد؟؟از درد سرمو به دیوار مـیکوبوندم و

داد مـیزدم بقـیه هم اومدن تـو اتاق به زور بردنم بیمارستان اونجا بهم آرامبخش زدن و کم کم چشمام

بستـه شـد تاریکی مـیـدیم فقط ولی یـدفعه اطرفم پر از آتیش شـد لباسای بیمارستان تنم بود خیلی

گرم بود…اینجا چرا اینجوری شـد؟ این لباسا چیه تـو تنم؟ یهو همه جا خاکستری شـد سرماش

خیلی بد بود دستام خشک شـده بودن من اینجا چی مـیخـوام؟ بلند داد زدم:اینجا کجاست؟

با سوزش سوزن تـوی دستم پریـدمبه اطرفم نگـاه کردم اتاق بیمارستان بود سرم درد مـیکرد

ولی نه اونقدر زیاد داری چکـار مـیکنی؟ پرستار:واسه آزمایش دارم خـون مـیگیرم ازتـون آزمایش

واسه چی؟ پرستار:دکتر باهاتـون صحبت مـیکنه راجب این موضوع فعلا مرخصیـد دکتر کجاست؟

پرستار:شیفتشون تمام شـده فردا مـیتـونیـد بیایـد ببینیـدشون از اتاق رفت بیرون لباسامو عوض کردم

رفتم با بیمارستان تصفیه کردم راننده پایین منتظرم بود رفتم سمتش:تـو مـیتـونی بری من خـودم مـیرم

راننده:اما قر… گفتم مـیتـونی بری راننده:هر جور شما راحتین سوار شـدم شب شـده بود حرکت کردم

سمت خـونه همه جا داشتن دمام مـیزدن اه ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا