دانلود رمان پتک نمکی pdf از شهرزاد شیرانی با لینک مستقیم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پتک نمکی pdf از شـهرزاد شیرانی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شـهرزاد شیرانی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان پنک نمکی
آیلار را وقتی کودک بود آوردند به خانه عمو دلش تنگ بود و بغض داشت
دلتنگی مادر داشت و نگرانی برای بابا بابایی که نمـیخـواست دیگر دنیا را ببیند و
مادر که برای همـیشـه رفتـه بود از دنیا…آیلار را هومن به آغوش کشیـد اولین بار
هومن دل کوچکش را همان جا پر کرد و پر کرد تا روزگـار بزرگی اش هرچقدر
هومن برادرانه مـی بوسیـدش آیلار اینگونه نبود…آیلار هم روزی دیوانه مـیشود
آتش مـیزند به خـودش و همه دنیا مـگر دل دخترکـان باز مانده از سرنوشت
چقدر طاقت دارد ؟ آیلار را قضاوت نکنیـد آیلار را دوست داشتـه..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان دختر صلح
قسمت اول رمان پتک نمکی
مات شـده بـود بـه او ، بـی لبخنـد ، حرکـاتش را دنبـال مـیکـرد …ذهـنش امـا ، ذهـنش هـم همـان
جا بود ، همان رو به رو ، صندلی مقابل…
راضیه بشقاب غذا را مقابلش گذاشت و گفت : بخـور سرد نشـه.
لبخندي به راضیه زد ، هومن با اعتراض گفت : غذاي اون فرق داره با ما ؟
به خـودش برگشت و زبانش را بیرون آورد برایش ، هومن خندیـد : خیلی بی تربیتی آیلار.
دسـت تکـان داد بـرایش و بـه غـذا هجـوم بـرد.انـدازه ایـی خـورد کـه آرام بگیـرد قلـبش ، ریـتم
نبضــش یکنواخــت شــود و بتـوانــد افکــارش را ســامان بدهــد. گرســنگی همــه قــدرت تفکــرش را
مـیگرفـت ، نفسـش را بنـد مـی آورد.عصـبانی اش مـیکـرد و آن لحظـه نمـیتـوانسـت درسـت تصـمـیم
بگیــرد و اصــلا ، زنــدگی کنــد! لیــوان آب را کنــار گذاشــت و صــاف نشســت. هــومن لبخنــد
خـونسردي زد و گفت : آدم شـدي؟دور دهانش را زبان زد و گفت : اوهوم!
هومن بینی اش را چین داد و گفت : خیلی منزجر کننده ایی.
خنده ایی و گفت : منزجر کننده ؟درستش چندشـه! بازم ممنونم.
دسـت هـومن که طرف لیوان..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید